[ad_1]
این مقاله بخشی از Neglected است ، یک سری گفتگوها درباره افراد برجسته ای که مرگ آنها ، از سال 1851 ، در The Times گزارش نشده است.
بیش از 50 سال ، دده میرعابل سنگین کننده بود: هر سه خواهرش در سال 1960 توسط طرفداران رافائل تروژیلو ، دیکتاتور وحشی جمهوری دومنیکن کشته شدند.
دده به عنوان تنها خواهر میرابال برای زنده ماندن از رژیم توخیلو ، برای مقابله با گناه خود و یافتن معنای زنده بودن مجبور شد. وی این کار را با حمل مشعل ارث خواهرانش انجام داد ، گویی که خود “las mariposas” ، نام رمز به معنی “پروانه ها” که خواهرانش به عنوان مخالفان تروژیلو به او داده بودند ، تحمل کرده است.
دده میرابال در خاطرات خود “Vivas en Su Jardín” (“در باغ آنها زندگی کند”) درباره اقدامات انقلابی خواهران می نویسد و خاطرات آنها را در یک موزه ، Casa Museo Hermanas Mirabal ، در زادگاهشان ، Conuco ، جایی که او مدیر و مدیر بود ، حفظ می کند. او در حال گشت و گذار بود.
در آنجا ، او به فرزندان خود که می گوید چگونه مرگ خواهرانش در نهایت باعث انقلابی شد که منجر به سرنگونی تروژیلو در 1961 شد ، و زمینه را برای احیای دموکراسی فراهم کرد.
“چرا تو را نكشتند؟” بچه ها پرسیدند.
وی در خاطرات خود می نویسد: “و من جواب می دهم ،” من زنده ماندم تا داستان های آنها را تعریف کنم.
بلژیکا آدلا میرابال ریز در 1 مارس 1925 در خانواده انریکه میرابال فرناندز و مرسدس ریس کامیلو متولد شد. وی دومین پیر از خواهران میرابال است: ماریا ترزا در سال 1935 ، پاتریا در 1924 و مینروا در 1926 متولد شد. این خانواده در یک مزرعه مرفه در نزدیکی شهر سالسدو زندگی می کنند ، جایی که او همچنین یک دستگاه قهوه و یک فروشگاه بزرگ را اداره می کند.
مادر آنها عاشق اما سختگیر ، وسواس پاکی بود و دوست داشت به فرزندانش بگوید: “خدا فقر را دوست دارد ، اما عجله ندارد”. او به دخترانش خیاطی یاد داد. پدربزرگ می نویسد: “بلند شدن بدون تخت خواب چطور؟” “او اجازه نمی دهد.” پدرش ، بر خلاف او ، هنگام عبور از مزارع ، او را بر دوش خود حمل می کرد و اغلب حمایت خود را از دخترانش ابراز می کرد.
تربیت مسالمت آمیز روستایی خواهران توسط تروخیلو ، زمانی که در کودتا در سال 1930 قدرت را به دست گرفت ، فرمانده کل ارتش دومنیکن بود ، قطع شد. وی کنترل اقتصاد را در دست گرفت و انحصار تولید نمک ، گوشت ، برنج و تنباکو را برای منافع خود ایجاد کرد. خانواده شما. فرانک مویا پونز ، مورخ در جمهوری دومنیکن: تاریخ ملی (2010) نوشت: “در هنگام مرگ ،” امپراطوری او به حدی بزرگ شد که وی تقریباً 80 درصد از تولیدات صنعتی کشور را کنترل کرد. “
در حالی که اشتهای سیری ناپذیر او لقب Trujillo را به عنوان Goat نشان داد ، وی خود را “پدر سرزمین جدید” معرفی کرد و از نیروهای خود برای اجرای اراده خود با رعب و وحشت و شکنجه استفاده کرد.
تلاش های مقاومت خواهران با مینروا آغاز شد ، وی وقتی از کالج در دانشگاه سانتو دومینگو پایتخت رفت ، از بی عدالتی های رژیم توخیلو مطلع شد. مینروا توجه تورویلو را به خود جلب کرده بود ، که او اغلب پیشرفت های او را رد می کرد. هنگامی که در سال 1949 مهمانی به افتخار وی در سان کریستوبال ، نزدیک مزرعه میرابالس برگزار شد ، وی اطمینان حاصل کرد که او و خانواده اش در آن شرکت می کنند.
دده نوشت: “ما نگران بودیم كه دیكتاتور به او نوشیدنی پیشنهاد دهد ، زیرا شایعاتی مبنی بر اینكه حاوی نوعی مواد مخدر است كه باعث می شود زنان به دست او بیفتند ، پخش می شد.
مینروا با تروژیلو رقصید و آنقدر جسور بود که فهمید علاقه ای به سیاست او ندارد. وی تهدید کرد: “اگر من پیروان خود را برای تحویل گرفتن شما بفرستم؟”
خانواده پس از این تقابل شروع به ترک مهمانی کردند – توهین ، زیرا در این پروتکل احتیاجی به ترک کسی قبل از تروژیلو نبود – که باعث شد مأموران نظامی مینروا و پدرش را بازداشت کنند. او رد کرد. به هر حال او و پدرش آزاد شدند ، اما مینروا تحت نظر قرار گرفت.
مینروا رهبر مقاومت شد و پاتریا و ماریا ترزا به زودی به او پیوستند ، حتی هنگام ازدواج و تشکیل خانواده. خواهران ، همسرانشان را در جنگ استخدام کردند.
در سال 1960 ، مینروا ، همسرش مانولو و دیگر ضد ترویلوی ها یک کمپین مقاومت موسوم به جنبش 14 ژوئن ترتیب دادند ، به نام تلاش کودتا ناکام در سال 1959 علیه تروخیلو توسط تبعیدیان دومنیکن در کوبا.
تروخیلو بسیاری از توطئه گران ، از جمله سه خواهر میرابال و همسران آنها را دستگیر کرد. وی بعداً به امید افزایش محبوبیت ، کلیه زندانیان سیاسی زن را آزاد کرد.
در سال 1948 ، دده با خیمه فرناندز ازدواج کرد ، او را “مرد خشن و خوش تیپ” توصیف کرد. رابطه آنها 34 سال به طول انجامید که وی گفت 18 سال خوب است. آنها سه پسر داشتند.
دده در نبرد با تروژیلو همچنان تماشاگر حامی بود (طبق برخی گزارش ها ، زیرا شوهرش به او اجازه شرکت نداد). وقتی خواهرانش با فعالان دیگر ملاقات کردند ، او مراقب فرزندان آنها بود.
وی در خاطرات خود می نویسد: “ما در ترس زندگی کردیم ، و هیچ چیز بدتر از ترس در زندگی نیست.”
در 25 نوامبر 1960 ، خواهران میرابال با راننده خود ، روفینو دلا کروز ، به ملاقات همسرانشان که در پورتو پلاتا زندانی بودند ، رفتند. او تنها کسی بود که مایل بود آنها را بگیرد ، زیرا شایعاتی مبنی بر اینکه Trujillo قصد دارد Mirabals را هدف قرار دهد ، وجود داشت. معلوم شد که شایعات درست بوده است. در حالی که پرستاران راهی خانه خود می شدند ، راهزنان تروخیلو ماشین آنها را متوقف کرده و راننده را در همان جا کشته اند. طبق بسیاری از گزارش ها ، خواهران قبل از کشته شدن با اسلحه ربوده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. اجساد آنها به ماشین برگردانده شد و سپس از بالای صخره ای رانده شد.
در مراسم خاکسپاری خواهران هیچ تمجیدی خوانده نشد. دده می نویسد: “چه کسی می تواند انرژی لازم برای صحبت کردن در چنین مدت دشواری را جمع کند؟” او را باید از گورستان بیرون کشیدند. او می نویسد: “من نمی توانستم فریاد بزنم:” قاتلان! آنها را کشتند! “
خواهران شهید وجدان مردم دومنیکن را سوراخ کردند به گونه ای که مرگ سایر قربانیان تروخیلو نبود. برنارد دیدریچ در كتاب Trujillo: The Death of a Dictator (2000) نوشت: “این به مكیسمو آنها كمك كرد.”
در تاریخ 30 مه 1961 ، شش ماه پس از مرگ خواهران ، تروخیلو توسط افراد مسلحی در کمین قرار گرفت و کشته شد ، که بعضی از آنها تقریباً همکار خود او بودند و خانواده اش از کشور گریختند.
در هنگام مرگ ، میرابال ها به عنوان قهرمانان انقلاب شناخته شدند. در سال 1999 ، سازمان ملل 25 نوامبر ، سالگرد ترور آنها را به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان تعیین کرد. خانه کودکی آنها به موزه ای تبدیل شده است که ریاست آن را دده میرابل بر عهده دارد. و کتاب 1994 توسط جولیا آلوارز ، نویسنده دومنیکن-آمریکایی ، در زمان پروانه ها ، میراث خواهران میرابال ، از جمله دده را تقویت کرد.
آلوارز در یادداشت نویسنده نوشت: “اگر به زندگی این چهار خواهر نگاهی بیندازیم ، متوجه خواهیم شد كه همه آنها با قدم های كمی تدریجی ، لحظه های كوچك و چالش هایی كه همه ما هر روز از زندگی خود روبرو هستیم شجاعت خود را جمع كرده اند. از بعضی جهات ، تقریباً به طور تصادفی شجاع می شویم. “
این رمان به یک فیلم تلویزیونی با همین نام در سال 2001 با بازی سلما هایک در نقش مینروا و ادوارد جیمز اولموس در نقش تروخیلو تبدیل شد. درام دیگری برای Mirabals ، “Trópico de Sangre” (2010) ، با بازی میشل رودریگز در نقش مینروا.
از طرف خود ، دده تلاش می کند تا تأکید کند که اگرچه کتاب آلوارز داستان خانواده او را در سراسر جهان پخش می کند ، اما این یک رمان است. او برای مقابله با افسانه سازی خود ، بخشی از زندگی نامه خود را نوشت. وی می نویسد: “برای کسانی که از من درباره درست بودن یک موقعیت یا جزئیات دیگر یا به تصویر کشیدن شوهرم در یک رمان مثلاً س askال می کنند ،” من همیشه می گویم که گرچه براساس یک داستان واقعی ساخته شده است ، یک اثر داستانی است. “
پدربزرگ زندگی خود را با گفتن داستان خواهرانش و تربیت شش فرزندشان با کمک مادر خودش گذراند. وی نوشت: “مسئولیت در برابر پسران و دختران خواهرانم باعث شد كه ما ادامه دهیم ،” اگرچه توضیح چگونگی از دست دادن مادرانشان چالش برانگیز بود ، “بدون اینكه اجازه دهیم از نظر روانی بر آنها تأثیر بگذارند.”
دختر مینروا ، مینو تاوارس میرابال ، به یک عضو کنگره و معاون وزیر امور خارجه تبدیل شده است.
وی در یک سخنرانی در سال 2006 گفت: “این برای من تسلیت است که فکر کنم مادرم مینروا هنگام شنیدن اخطارهایی درباره خطرناک بودن روبرو شدن با رافائل لئونیداس تروژیلو اشتباه نکرده است” و همیشه با همان جواب خواهد داد کلمات: “اگر آنها مرا بکشند ، من دستهایم را از قبر دراز می کنم و قوی تر می شوم.”
یکی از پسران دده ، خیمه دیوید فرناندز میرابال ، از سال 1996 تا 2000 معاون رئیس جمهوری دومنیکن بود.
دده میرابال در تاریخ 1 فوریه 2014 درگذشت. او 88 ساله بود.
وی نوشت: “می توانم بگویم: من به تعهد خود در قبال وطن عمل كرده ام.” “من می توانم بگویم: من خانواده صادقی ایجاد کردم.”
آرماندو آریتا در این تحقیق سهیم بود.
[ad_2]